نتایج جستجو برای عبارت :

دو جوان بحرینی اعدام شده چه کسانی بودند؟

ایران تنها کشوری است که با وجود اینکه کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده است، حکم اعدام را در مورد مجرمان زیر ۱۸ سال هم اجرا می‌کند. این کنوانسیون اعدام و حبس ابد غیرقابل بخشش را برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع کرده است.
ماده ۳۷ کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک صدور حکم و اجرای حکم اعدام، سلب حیات و حبس ابد غیرقابل بخشش را برای کودکان - تمامی افراد زیر ۱۸ سال - ممنوع کرده است. دستگاه قضایی ایران علی‌رغم ملزم بودن این کشور به رعایت این ماده، سن قانو
سه نفر محکوم به اعدام با گیوتین شدند؛ یک کشیش، یک وکیل دادگستری و یک فیزیکدان 
در هنگام اعدام؛ کشیش پیش قدم شد؛ سرش را زیر گیوتین گذاشتند و از او سؤال شد: حرف آخرت چیست ؟گفت : خدا ... خدا...خدا...او مرا نجات خواهد داد،وقتی تیغ گیوتین را پایین آوردند، نزدیک گردن او متوقف شد.

ادامه مطلب
آرمان قاتل غزاله در آستانه اعدام قرار دارد. بسیاری از هنرمندان و چهره ها در صفحات اینستاگرام خود با انتشار عکس و متنی از خانواده غزاله خواسته اند تا آرمان را بخشیده و مانع اعدام وی شوند. آرمان، جوان متهم به قصاص در زندان رجایی‌شهر در دانشگاه سراسری قبول شد. این خبری بود که از سوی مسئولان اداره کل زندان‌های استان تهران رسانه‌ای شد. اما آرمان کیست و چرا غزاله را به قتل رسانده است؟
ادامه مطلب
رزگار زندی یکی از زندانیانی بوده که به دلیل قتل عمد به اعدام محکوم شده و بنا به رسانه های خبری در 9 مهر ماه ۱۳۹۸ به دار مجازات آویخته شده استش
فته شده که او در زندان مرکزی سنندج حکم اعدام اجرا گردیده است خبری که بیشتر رسانه‌های بیگانه به آن پرداختند و درباره آن مقاله هایی را به نشر رسانده اند
ادامه مطلب
به رفتم قبرستان
جوان هایی زیر خاک بودند
جوان هایی روی خاک
پیرهایی زیر خاک 
پیرهایی عصا به دست و قد خمیده
طفلی بی پدر شده بود
پدری بی پسر شده
مادری داغدار بود
مادری شادمان و جوان و تازه نفس
دست هایی که پیر شده بود و داشت غبار از مزار جوانی  پاک می کرد
و قبر خالی ای که داخلش اشغال ریخته بودند بچه ها
قبر خالی آماده...
آبان ماه بودوبساط گرانی ها و زمزمه های اعتراض و سودای اغتشاش.. اغلب مردم درخانه هایشان
خفته بودند و جرئت اغتشاش که ن حتی اعتراض مسالمت آمیز هم نداشتند.. جوانک هایی جوگیر
که کله هایشان بوی قورمه سبزی میداد با اغتشاش گران همراه شده بودند و ماشین ها ومغازه های
بسیاری را به آتش کشیدند.. مامورین حکومتی طبق وظایفشان لیدرهایشان را یافته و دستگیرکردند
اکنون بازپرس حکم اعدام سرداده و اغلب همان مردمی که حتی جرئت اعتراض مسالمت آمیزرا نداشتند
حالا درخ
به گزارش تسنیم، مردم بحرین از فوریه سال 2011 میلادی اعتراضات مسالمت‌آمیز خود برای دستیابی به آزادی، عدالت و روی کار آمدن نظامی منتخب در کشورشان را آغاز کردند که با سرکوبگری شدید رژیم آل‌خلیفه روبه‌رو شد. رژیم حاکم بر این کشور از هیچ اقدام وحشیانه‌ای برای سرکوب آن‌ها دریغ نکرد و برای رویارویی با این انقلاب از بدترین شیوه‌ها از جمله کشتن معترضان و مجروح کردن آنها با استفاده از گلوله‌های ساچمه‌ای، بمب‌های گازی سمی، زندانی کردن شاخص‌تری
در دهکده ای
در سرزمین کوهستانی بالکان
در طی یک روز
گروهی کودک
شهید شدند
همه در یک سال زاده شدند
همه به یک مدرسه رفته بودند
همه در جشنهای یکسانی شرکت کرده بودند
همه یک جور واکسن زده بودند
و همه در یک روز مردند
و پنجاه و پنج دقیقه
پیش از آن لحظه شوم
آن کودکان
پشت میزشان نشسته بودند
سرگرم حل کردن مسئله ای سخت
یک مسافر باید با چه سرعتی قدم بردارد 
تا برسد به آن شهر
مشتی رویای یکسان
وراز های یکسان
راز عشق و عشق به میهن
در ته جیب هایشان پنهان بود
و همگ
مردی که به دنبال بلیط قطارش بود تا آن را از چنگال باد در آورد محکم به دختر جوان خورد و گلدان شیشه ای که هدیه مادربزرگ تازه فوت شده اش بود از دستش افتاد روی زمین و هزار تکه شد. دختر جوان که بر اثر برخورد تعادلش را از دست داده بود و نقش زمین شده بود به تکه های گلدان نگاه کرد و بی توجه به افرادی که دور و برش بودند مثل بچه ها شروع کرد به زار زدن.
مرد جوان شرمنده و ناراحت از بی توجهی اش کنار وی نشست و بلیطش که حالا باد آن را روی ریل ها گذاشته بود را فرامو
مردی که به دنبال بلیط قطارش بود تا آن را از چنگال باد در آورد محکم به دختر جوان خورد و گلدان شیشه ای که هدیه مادربزرگ تازه فوت شده اش بود از دستش افتاد روی زمین و هزار تکه شد. دختر جوان که بر اثر برخورد تعادلش را از دست داده بود و نقش زمین شده بود به تکه های گلدان نگاه کرد و بی توجه به افرادی که دور و برش بودند مثل بچه ها شروع کرد به زار زدن.
مرد جوان شرمنده و ناراحت از بی توجهی اش کنار وی نشست و بلیطش که حالا باد آن را روی ریل ها گذاشته بود را فرامو
    مریم و مسعود رجوی در خصوص اعدام میگویند:
اعدام بد است و ما با اعدام مخالفیم و در ایران فردا!! ما حکم اعدام را برمیداریم
و ...
جهت یادآوری خدمت مریم و مسعود باید عرض کنم، مگر شما
نبودید که هنوز نه به بار بوده و نه به دار٬ حکم اعدام در قرارگاه اشرف را به نقل محافل
و نشستهای دیگ و عملیات جاری تبدیل کردید و می گفتید که هرکس که خواست از ما جدا
شود٬ حکمش اعدام است؟! مگر شما نبودید که در نشستهای طعمه همه را مجبور کردید که
گزارش بنویسند که هرکس برید و
می‌دونی من همیشه با اعدام موافق بودم راستش. و خب فکر می‌کردم فلانی رفته بهمانی رو کشته و هزار کار وحشتناک دیگه باهاش کرده، خب پش حقشه که اعدام شه. هیچوقت حرف کسایی رو که با اعدام مخالف بودن درک نمی‌کردم واقعا. ولی مدت‌ها بود به این قضیه و دلایل مخالفت‌ها فکر می‌کردم. آخرین باری که واقعا درمورد درست و غلط بودن اعدام تردید کردم وقتی بود که تو کتاب ابلهِ داستایفسکی، درموردش خوندم. و الان، بار دومه و تو کتابی دارم درموردش می‌خونم که خودم مترج
او سعی نمی‌کند از جنایتی که انجام داده است فرار کند. برعکس، او در حال غرق شدن در حس گناه است. او در حال اندیشیدن به حس مرگ با خود می‌گوید: این حس با چیزی که در ویتنام داشتم فرق می‌کند، چون آن‌جا قدرت انتخاب داشتم.
در روز اعدام وی، موها و ابروهایش تراشیده می‌شود که باعث می‌شود او شبیه آدم‌های فضایی به نظر برسد. در این روز بیشتر افراد نسبت به هر روز دیگر از زندگی او با او مهربان بودند اما او پر از ترس و وحشت غریزی یک انسان از مرگ است. در حالی که
جوان ماندن و جوان به نظر رسیدن آرزوی دیرینه نسل بشر است. از دوران باستان انسان‌ها برای این‌که گذر عمر و پیر شدن را به تعویق بیندازند به ترفندهای مختلف دست می‌زدند. از رویایی دستیابی به اکسیر جوانی تا استفاده از مواد طبیعی مختلف که به تایید طبیبان مشهور رسیده بودند.
امروزه اما علیرغم تمام سرنخ‌های جوان ماندن و حتی اگر تمام این موارد را هم به عنوان یک انسان مدرن رعایت کنید باز هم برخی عادت‌های اشتباه به ظاهر ساده روند پیری شما را جلو می‌ان
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد .. به محض شروع حرکت قطار، پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می کرد فریاد زد: پدر نگاه کن!! درختها حرکت می کنند. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پس
‍♂ نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود
پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار رافردا اعدام کنید 
نجار آن شب نتوانست بخوابد ...
همسر نجار گفت :                             مانند هر شب بخواب ...    پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار "
کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید ...
صبح صدای پای سربازان را شنید...چهره اش دگرگون شد و با نا امیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که د
یه مینی سریال چهار قسمتی دیدم با موضوع عدالت.داستان واقعیه و برای چند تا پسر نوجوون سیاه پوست آمریکایی اتفاق میفته که بهشون اتهامی زده میشه و بین 6 تا 14 سال میفتن زندان،در حالی که حکم ابد داشتن و خیلی ها هم تو اون برهه خواستار برگشتن مجازات اعدام بودن.در نهایت پسرها بی گناه بودن و آزاد میشن ولی این سوال ایجاد میشه که اگه مجازات اعدام وجود داشت چی؟
قانون ها همیشه نیاز به بازنگری دارن.مسخره س که قانونی ده سال پیش نوشته شده باشه و بازنگری نشده با
انجام مأموریت شناسایی توسط شهید غلام رضا جوان و شهید محمد نوربخش
 
 
این عکس مربوط به شهید والامقام غلامرضا جوان میباشد که در حین انجام مأموریت شناسایی با شهید محمد نوربخش به اسارت دشمن بعثی عراق درآمده بودند . این عکس پس از انجام مأموریت سپاه پاسداران از طریق ماهواره رسد میکند و در اختیار خانواده شهید قرار میدهد دشمن زبون چون نمیتواند از این دوشهید اقرار بگیرد هردو آنان را ناجوانمردانه به شهادت میرساند .
صورت‌های خندان، خنده‌های بزرگ، خنده‌های بزرگِ مصنوعی، محبت‌های الکی، صورت‌های بزک کرده‌ی ساختگی، بینی‌های ساختگی، گونه‌های ساختگی، ابروهای ساختگی، لب‌های ساختگی، عضلات ساختگی، زیبایی‌های ساختگی، سر تا پای ساختگی. زیبایی‌های پودری مصنوعی.
بدم نمی‌آمد مثل مهمانی باغ زعفرانیه‌ی رمان شب یک شب دوی بهمن فُرسی یک بازی اعدام راه بیندازم تا کثافتی که پشت چهره‌ی بزک کرده و لبخندهای اغراق آمیزشان پنهان شده بود آشکار شود.
بدم نمی‌آمد آخ
 
هر چه زمان بیشتر می‌گذرد، چیزهای بیشتری درونمان می‌میرند. چیزهایی که آگاه به مرگشان نیستیم و روزی یا شبی میانه، خاطرمان را می‌آزرند که جای خالی‌شان را حس می‌کنیم و اما فراموش کرده‌ایم چه بودند. حالا مانند نهال‌های جوانی که خشک شده‌اند به یاد نمی‌آریم نهال چه درختانی بودند و بذرشان چگونه و از کجا در ما جوانه زده بودند. تنها جای خالی‌شان و ردی از ساقه‌ای جوان اما مرگ‌درآغوش گرفته را به یاد داریم چون خاطره‌ای محو و حفره‌های سیاه درو
شاید براتون جالب اومد 
یه شب قبل اعدام در ایران 
خود اعدامی ها یه شب قبل اعدامشون میفهمن که میخوان اعدام بشن اما خانواده هاشون یه هفته قبل -خود اعدامی ها شب قبل اعدامو سوییت نایت میگن -یه روز قبل اعدام به سلول انفرادی منتقل میشن همراه با یه ملا چون یه سری احتمالات براشون هست ممکنه خودکشی کنن یا سکته کنن یا کسیو بکشن -حتی بودن کسایی که یهو موهاشون تو یه شب سفید شده -بعضی هاشون کنترلشونو از دست میدن و بلند میخندن یا خودشون به تعداد دفعات زیاد به
جوان هر هفته خودش را به شمال شرقی تهران می رساند تا پای صحبتهای پیرمرد فاضل بنشیند. پیرمرد فاضل قبل از شروع به صحبت توی چشم تک تک مخاطبان نگاه می کرد و زیر لب اذکاری را زمزمه می کرد. اون روز هم مثل همیشه توی چشمهای همه نگاه کرد جوان روبروش نشسته بود. بعد صحبتهاش رو شروع کرد. بعد از نیم ساعت یک دفعه زل زد توی چشمهای جوان و گفت : "جوان اگه تمام وقتت را توی هیئتهای امام حسین ع پای روضه بگذرونی ولی نماز صبحت قضا شده باشه باختی" جوان مو بر تنش سیخ شد و
اون لعنتی‌ای که از ذهن مریضش داستان های پرنسسی رو خلق کرد و زر زد که '' و در پایان فور اور افتر درکنار هم به خوبی و خوشی زندگی کردند '' رو باید با تمام روش هایی که به دهن بشر میرسه شکنجه کرد و بعد برای اعدام انداخت جلوی انواع حشرات و حیوانات وحشی تا ذره ذره بمیره ، اون احمقی که این جمله رو گفت باید قبل شکنجه و اعدام توی سازمان ملل اعتراف کنه به این که ذهن عموم خانوم ها رو مسموم و به صورت کاذب رویایی کرده .
دیزنی باید جوابگوی سازمان حقوق بشر باشه با
اون لعنتی‌ای که از ذهن مریضش داستان های پرنسسی رو خلق کرد و زر زد که '' و در پایان فور اور افتر درکنار هم به خوبی و خوشی زندگی کردند '' رو باید با تمام روش هایی که به دهن بشر میرسه شکنجه کرد و بعد برای اعدام انداخت جلوی انواع حشرات و حیوانات وحشی تا ذره ذره بمیره ، اون احمقی که این جمله رو گفت باید قبل شکنجه و اعدام توی سازمان ملل اعتراف کنه به این که ذهن عموم خانوم ها رو مسموم و به صورت کاذب رویایی کرده .
دیزنی باید جوابگوی سازمان حقوق بشر باشه با
دل نمی‌کندند.
از هم دل نمی‌کندند. دو ماه کنار هم بودند. برای هم جا باز کرده بودند و خودشان سخت نشسته بودند. وقت گریه و توی تاریکی دستمال‌هایشان را با هم قسمت کرده بودند. اسم هم را یاد گرفته بودند. بچه‌هایشان از خوراکی‌های هم خورده بودند و در دفترهای مشترک، با هم نقاشی کشیده بودند. جانمازهای تو کیفی‌شان را به هم قرض داده بودند. منتظر رسیدن هم مانده بودند. بعضی‌ها هم‌مسیر شده بودند و خانه هم را یاد گرفته بودند. شانه به شانه هم لرزیده بودند
https://www.isna.ir/news/99022115291/%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%AD%D8%B4%D9%85%D8%AA
خاطره‌اش تا سال‌ها بعد از آن روز از اردیبهشت ماه ۱۲۹۸ در ذهن مردم گیلان باقی ماند. هنوز هم برای ما نام بزرگ و محترمی است و خیابان‌ها و میدان‌هایی به اسمش وجود دارد؛ هرچند همه کسانی که آن روزهای پرحادثه را به چشم دیده بودند سال‌هاست از دنیا رفته‌اند.
مشاهده مطلب در کانال
پیرمرد نامش حسین بود. دوست داشت در محله ی یافت آباد تهران دفنش کنند با حمالی در بازار و بار اندازها و گاراژهای میدان محمدیه (اعدام) زندگی اش را گذرانده بود خانه ای خریده بود که برای کارهای خیر از آن استفاده می کرد از فامیل و دوست و آشنا و همسایه هرکس ولیمه حج یا عروسی میخواست بدهد خانه پیرمرد در اختیارش بود . یک اتاق خانه اش همیشه در اختیار زوجهای جوانی بود که خانه نداشتند و از پس مخارج اجاره خانه بر نمی آمدند برای کار خیر همیشه پیشقدم بود. بعد
پیش از آن که پای چوبه دار برود موهایش را کوتاه کرده بود زیر چشم هایش گود افتاده بود دست هایش می لرزیدند چند بار بیخ گلوی خود را گرفت تا اعدام را ...
تمام بدنش سوزن سوزن شده بود صدایش گرفته بود گردنبندش را در دست گرفت دستش را مشت کرد به لحظه یی فکر کرد که می خواستند مشت دستش را باز کنند بعد از مرگش 
دلش می خواست خودش را در اینه ببیند اما هفته پیش با تکه های شکسته اینه می خواست خودکشی کند پس اینه برایش قدغن بود چند بار بغضش شکست بی صدا گریه کرد
 
به د
ایجاد یک برنامه اعدام BIM
برنامه های اجرای BIM (BEP) می تواند تضمین کند ایجاد یک برنامه اعدام BIM که داده ها با توجه به یک سرمایه گذاری BIM با موفقیت برای گسترش اعضا منتقل می شود.
در این دوره ، برایان مایرز عضو شوید زیرا او ماده اولیه مورد نیاز خود را در یک BEP به شما منتقل می کند ، و یک روش سازمان یافته برای ساخت و اجرای BEP شخصی شما ارائه می دهد.
برایان شما را از طریق هر منطقه از یک BEP معمولی می گیرد و توضیح می دهد که چه نوع داده ای را باید ارائه دهید.
وی علا
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکم فرما شد ،
 بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : 
آری من مسلمانم.
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا،
پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ،
جوان با اشاره... 
به گله گوسفندان به پیرمرد گفت : 
که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد،
پیرمرد و جوان مشغول ق
 
 مجذوب رزمندگان 
 
 
حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی: «جوان‌های حزب‌اللهی و مبارز و اینهایی که اهل جبهه و جنگ و میدان جنگ و مانند اینها بودند، با ایشان مأنوس بودند. و چیز عجیبی است: پیرمردی که مثلاً حدود هفتاد [سال] یا بیشتر سنّش است، دوروبرش تمام، این جوان‌های علاقه‌مند و عاشق جبهه و مانند اینها [بودند]. و اینها اقناع می‌شدند؛ ببینید این مهم است. روحانی خوب، عالم دینی خوب، این‌ جوری است که مثل یک خورشیدی می‌درخشد؛ وقتی می‌آیند نزدیک
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکم فرما شد ،
 بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : 
آری من مسلمانم.
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا،
پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ،
جوان با اشاره... 
به گله گوسفندان به پیرمرد گفت : 
که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد،
پیرمرد و جوان مشغول ق
پادشاهی وزیری داشت که هر اتفاقی می افتاد، می گفت: خیراست! روزی دست پادشاه در سنگلاخ ها گیر کرد و مجبور شدند انگشتش را قطع کنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیر است!
پادشاه از درد به خود می پیچید، از رفتار وزیر عصبی شد، او را به زندان انداخت، یک سال بعد پادشاه که برای شکار به کوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتار شد که بنا بر اعتقادات خود، هر سال یک نفر را که دینش با آن ها مختلف بود، سر می بریدند و لازمه اعدام آن شخص این بودکه بدنش سالم باشد . 
وقتی
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
 
(این متن به مناسبت اربعین حسینی ۱۴۴۰ نوشته شده است...)
آمده بودند... از راه های دور... پیاده، اکثرشان سه روز در راه بودند...
دوربین ها، رسانه ها؛ دنیا، وا مانده است!...
نوری که هر کار هم بکنند، خاموش نمیشود... خورشید را مگر میشود خاموش کرد؟
تقویم ها آنروز ایستاده اند... نفس نفس میزنند، قلب میخواهد از سینه بیرون بجهد، از اوج شور و شوق آن نور...
قدم ها، قدم ها و قدم ها... اشک هایی که از شور و شوق روی گونه ها میغلتند...
صدای برخو
صندلی الکتریکی:
ادیسون در گذشته به فیلم گرفتن از حیوانات و انسان ها در حال مردن علاقه داشته و زمانی که فهمیده مجلس نیویورک دنبال راه جدیدی برای اعدام زندانیان می گردد؛ دست به کار شد و صندلی ای درست کرد که با برق AC کار می کرد درد کمتری هم از جانب اعدام داشت...
ادامه مطلب
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
(این متن به مناسبت اربعین حسینی ۱۴۴۰ نوشته شده است...)
آمده بودند... از راه های دور... پیاده، اکثرشان سه روز در راه بودند...
دوربین ها، رسانه ها؛ دنیا، وا مانده است!...
نوری که هر کار هم بکنند، خاموش نمیشود... خورشید را مگر میشود خاموش کرد؟
تقویم ها آنروز ایستاده اند... نفس نفس میزنند، قلب میخواهد از سینه بیرون بجهد، از اوج شور و شوق آن نور...
قدم ها، قدم ها و قدم ها... اشک هایی که از شور و شوق روی گونه ها میغلتند...
صدای برخور
⚠️‏جوان بودمومن بودانقلابی بودنماینده مجلس بودبه جرمِ افشای ذاتِ زهرا رهنورد و ‎#میرحسین_موسوی (۲۸ سال زود تر از سال ۸۸) توسط منافقین به شهادت رسید.
۶۶ روز مانده تا انتخابات مجلس..کاندیداهای جوان و شجاع و متخصص و جهادی و انقلابی  شهرتان را شناسایی کنید و از آن ها برای رفتن به مجلس حمایت کنید..
#شهید_دیالمه#مجلس_انقلابی #مجلس_جوان_حزب_اللهی #اولویت_انتخاب_جوانان_انقلابی#گام_دوم_انقلاب #مدیریت_جهادی #جوانگرایی ✊ کمپین حمایت از تحقق مجلس و
جوانی وارد سوپر مارکت شد ومشغول خرید بود که متوجه کسی شد که سایه به سایه تعقیبش میکنه رو برگرداند زن مسنی را دید که زل زده وی را نگاه می کرد جوان پرسید: مادر چیزی شده که مرا اینطور دنبال میکنی خانم با اشک گفت: تو شبیه پسر مرحومم هستی وقتی مرا مادر صدا زدی خاطرات پسرم را تجدید کردی جوان گفت: خانم این روزگاراست و سنت حیات، یکی میره یکی میاد شما هم خودتو ناراحت نکن.
 زنه در حال رفتن بود که از جوان درخواست کرد دوباره وی را مادر صدا کند. جوان صدا زد ما
بسیاری از مردم کتاب "شاهزاده کوچولو " را می شناسند. اما شاید همه ندانند که او خلبان جنگی بود و با نازیها جنگید و کشته شد. او تجربه های حیرت آور خود را در مجموعه ای به نام لبخند گردآوری کرده است. در یکی از خاطراتش می نویسد: او را اسیر کردند و به زندان انداختند او که از روی رفتارهای خشونت آمیز نگهبانان حدس زده بود که روز بعد اعدامش خواهند کرد مینویسد :مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل بشدت نگران بودم. جیبهایم را گشتم تا شاید سیگاری پی
خیر است!!!
✅ داستان از این قرار است که:
پادشاهی وزیری داشت که هر اتفاقی می افتاد می گفت: خیراست!!
روزی دست پادشاه در سنگلاخها گیرکرد و مجبور شدند انگشتش را قطع کنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیراست!
پادشاه ازدرد به خود میپیچید، از رفتار وزیر عصبانی شد، اورا به زندان انداخت..
❇️ یکسال بعد پادشاه که برای شکار به کوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتارشد که بنا بر اعتقادات خود، هرسال ۱نفر را که دینش با آنها مخالف بود، سر میبرند و لازمه اعدام آن شخ
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: «بین شما کسی است که مسلمان باشد؟» همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش‌ سفید از جا برخواست و گفت: «آری من مسلمانم». جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا. پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند. جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که می‌خواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد. پیرمرد و جوان مشغول قر
اصرار بر جوان‌گرابی، مثل اصرار بر وزیر زن داشتن در کابینه است! به خودی خود ارزشی ندارد. در آن مورد، دچار یک نوع تبعیض جنسیتی پنهان می‌شویم که زنان را یک اقلیت در نظر می‌گیرد که باید نماینده‌ای در دولت داشته باشد. و این (از وجه تئوری) با شایسته سالاری تعارض دارد. جوان گرایی هم که این روزها و در آستانه‌ی انتخابات مجلس مد شده است، همین ایراد را دارد. سن کمتر برخی افراد مزیت ویژه‌ای محسوب نمی‌شود. و چه بسا جوانانی که نامشان مطرح می‌شود را می‌ب
امروز صبح که پشت میز کارم نشستم و طبق معمول سایت رنگی رنگی رو باز کردم و شروع کردم خوندن 
مطالب ولی چند تا سایت هم باز کردم و رسیدم به تیتر خبری شهلا جاهد 
حرف های نگفته وکیل شهلا جاهد بعد از هشت سال اعدام وی 
کنجکاو شدم و بازش کردم ...هیچ وقت کنجکاو زندگی شهلا جاهد نبودم شاید مختصری ازش خونده بودم در همین حد 
ولی امروز شروع کردم خوندم مصاحبه ها و ...
یه حس کنجکاوی نهفته ....حس پایبندی به عشق ..هی کنجکاوترم میکرد . 
اخلاق ...تعهد ....عشق ...گناه
 
شهلا ف
پ ن: خطاب من به مفسدان اقتصادی: راحت به فساد خود ادامه دهید؛ انگار خود ملت می‌خواستند که فساد اقتصادی رواج داشته باشد.
پ ن: خطاب من به رئیسی: تو گفتی فقر را لمس کردم، شاید مردم از بس دورغ شنیده بودند، دیگر حرف راست را باور نمی‌کردند. و جالب این است که الان می‌گویند: اگر مسئولین قشر غنی جامعه باشند ، حرف و درد مردم را نمی‌فهمند.
خدایا این مردم را چه شده؟ تو آگاهی....من نمیدانم....
#خانه_دوست #مفسد_اقتصادی #رئیسی #فقر #درد_مردم #مسئولین_بی_درد #اشرافی_
*این نوشته را برای پیج نشانی نوشتم. دوست داشتم اینجا ثبت شود.
ده-دوازده ساله که بودم روز های جوانی خیلی دور به نظر می رسید. اما الان که می بینم، این بیست و خرده ای سال به سان چشم بهم زدنی گذشته است. برای ما، روز های پنجاه،شصت سالگی هنوز هم خیلی دور است اما تجربه دیگر ثابت کرده که رویداد ها از آنچه فکر می کنیم به ما نزدیک ترند :) جوانی برای من پر از فراز و نشیب است. پر از خواسته های بی جا و به جا، پر از شوق و ذوق، پر از تنش ها و بالا و پایین شدن ها. گاهی
رامبد جوان فوت کرد
رامبد جوان فوت کرد بازیگر شایسته و مردمی ﺸﻮﺭﻣﻮﻥ ﺳﺎﻋﺘ ﺶ ﻓﻮﺕ ﺮﺩ.رامبد جوان از جمله بازیگران مستعد و توانمند سینما و تلویزیون ایران بود که با خلق آثاری به یادماندنی از خود هنر ماندگاری را برجای گذاشته است.رامبد جوان ﻪ ﺍﺯ ﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺶ بدلیل حجم شدید کاری و پروژه های طاقت فرسا با مشکلات عدیده ای دست به گریبان بود،ﺳﺎﻋﺘ ﺶ ﺩﺭ منزلشان کیک تولد خواهر زاده اش را فوت کرد. ذکر است خواهر زاده ی وی از این اقدام رامبد جوان دلگ
پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت می‌دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان. پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من م
در بین شاگردان شیوانا زوج جوانی بودند که چهره ای فوق العاده شفاف و ملکوتی داشتند. این دو زوج به شدت شیفته سخنان شیوانا بودند و با وجودی که کلبه شان در دورترین نقطه دهکده بود، اما هر روز صبح زودتر از بقیه در کلاس شیوانا شرکت می کردند. ویژگی برجسته این زوج جوان یعنی شفافیت فوق العاده چهره و آرامـــش عمیق شان همیشه برای بقیه شاگردان شیوانــا یک سوال بود. روزی دختری جــــــــوان که صورتــی معمولی داشت در مقابل جمع از جا برخاست و از شیوانا پرسید:"
در زمینه‌ی مسائل اقتصادی بایستی همه فعّال باشند، بخصوص جوان‌ها؛ در جبهه‌ی مسائل فرهنگی همه باید فعّال باشند، بخصوص جوان‌ها؛ در جبهه‌ی حرکت‌های سیاسی و آگاهانه همه باید فعّال باشند، بخصوص جوان‌ها. جوان‌ها آماده‌اند و می‌توانند فعّال باشند و فعّال هم خواهند بود به توفیق الهی. و فردای این کشور متعلّق است به جوان‌‌های مؤمن و پُرانگیزه‌ای که می‌توانند با اراده‌ی قاطع، با نیروی جوانی، با فکر روشن، با ابتکار پی‌در‌پی، این کشور را ان
حدود دو هفته قبل بود که بی بی سی فارسی، در گزارش کوتاهی خبر داد که به سراغ یکی از افرادی در آلمان رفته است که در سال 1391 در گزارش "کلوب ترور" که از شبکه اول سیما پخش شد، ادعا شده بود یکی از افرادی بوده است که در ترور دانشمندان هسته ای ایران نقش داشته است. این فرد از ایران خارج شده و زنده است و مشخص شد که بی گناه دستگیر شده بود!
این فرد مازیار ابراهیمی نام دارد که می گوید او را بر اساس یک گزارش کاملا غلط در سال 1391 دستگیر کردند و تحت فشار و شکنجه مجبور
شبکه ماهواره ای و جدید عرفان حلقه توسط طرفداران آقای محمد علی طاهری راه اندازی شد فرصت کردم تا چند جلسه از درس های ایشان را ببینم .صرفنظر از آموزه های خاص حلقه که بنده در مقام نقد آن نیستم چیزی که توجهم را بیشتر جلب کرد استناد غالبا بی ربط و مکرر جناب طاهری برای اثبات ادعاهای خود به ایات قران بوذ ( و در مواردی با تلفظ غلط )
در برنامه ای که امروز پخش شد , آقای طاهری صراحتا حضرت سلیمان را بخاطر دعا برای کسب قدرت و پادشاهی بجای درخواست کمال خطا کار
 درخشنده قاتل «حجت الاسلام خرسند» امام جمعه شهرستان کازرون صبح امروز چهارشنبه ۶ شهریورماه  روبه‌روی هتل بیشاپور این شهرستان در ملاعام  به دار مجازات آویخته شد.
رئیس کل دادگستری استان فارس با تأیید اجرای حکم قصاص عامل شهادت شهید حجت‌الاسلام والمسلمین محمد خرسند امام جمعه فقید شهرستان کازرون گفت: حکم قصاص نفس «حمیدرضا درخشنده» که در شب بیست و سوم ماه رمضان اقدام به شهادت امام جمعه کازرون در حین بازگشت از مراسم احیاء شب قدر کرده بود پس ا
در این حادثه دو مرد جوان فوت شده و سه نفر دچار مصدومیت شدند. خودرو به محل امن منتقل شد و محل ایمن‌سازی و تحویل عوامل راهور شد.
 
سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران، از وقوع یک حادثه رانندگی در بزرگراه نیایش خبر داد که دو کشته و سه مصدوم داشت.
جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران گفت: ساعت ۸ دقیقه بامداد جمعه یک مورد حادثه تصادف در مسیر غرب به شرق بزرگراه نیایش حد فاصل بزرگراه یادگار امام و محله فرحزاد به سامانه ۱۲۵ آتش‌نشانی اعلام شد که بلافاص
پسر جوانی مریض شد.
اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معده‌اش او را معذور داشت.
 
حکیم به او عسل تجویز کرد.
 
جوان می‌ترسید باز از خوردن عسل دچار دل‌پیچه شود لذا نمی‌خورد.
حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم.
جوان خورد و بدون هیچ دردی معده‌اش عسل را پذیرفت.
حکیم گفت: می‌دانی چرا عسل را  معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمی‌دانم.
 
حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یک‌بار در معده زنبور هضم شد
فکر کنم 3-4 سال پیش بود این رو سمبل کردم.
اون زمان یکی از صحنه‌های اعدام بازی اساسین‌ کرید رو در نظر گرفته بودم و خب تا امروز هم اسم نداشت  دیگه گفتم اینجا می‌ذارمش یه اسمی هم براش انتخاب کنیم 
یادم نیست به چه برنامه‌ای این رو تولید کردم. فقط هر وقت که موسیقی رو پلی می‌کنم یادم میاد موقع ساختنش چه چیزی رو تصور می‌کردم.
دیگه جوان بودیم، خام و بیکار!!!
Wild Imagination
Amirhossein
:))
 
طبل‌ها نواخته می‌شوند و یک اساسین را برای اعدام به سمت چوبه دار می‌برند.
بر اساس ماده ی 82 قانون مجازات اسلامی، حد زنای به عنف اعدام است.طبق این ماده که چند بند دارد،"حد زنا در مورد های زیر قتل است و تفاوتی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیرمحصن نیست ….بند د – زنای به عنف و اکراه که موجب قتل زانی اکراه کننده است"
تجاوز به عنفتجاوز به عنف جرمی است که در هم ردیف مجازات های جنایی قرار میگیرد. در کشورهای دیگر از لحاظ مقدار مجازات به جنایت، جنحه و تضاد طبقه بندی شده اند. تجاوز به عنف در همه ی کشورها مجازات بالایی دارد و به ج
قصه های ستون انقلاب
 
یک نگاه از بالا به پایین بهم انداخت و گفت:
_دیروز رفتی؟
__آره
_آررررررررررررررره؟
__خب آره چرا باید نمی رفتم؟
_به نظرت چرا باید می رفتی؟
__خب تو بگو چرا باید نمی رفتم؟
_چون حال و احوال و اوضاع مملکت خوب نیست..نه سیاسی..نه اقتصادی..نه فرهنگی و نه..
 
__چهل و یک سال پیش،جوان هایی که هم سن الان من بودند برای رسیدن به یک آرمان و هدف بلند شدند و مبارزه کردند.همه اونا مثل من و تو پر از آرزو و رویا بودند.یکیشان عاشق بود و برای رسیدن به عشق
کاپیتولاسیون علمی!
فردی که تبلیغ استفاده از: ادرار شتر، برای مقابله با کرونا می کرد، با اینکه خودش هم آن را میل کرد تا: علمی بودن گفتارش را ثابت کند. اما با این حال دستگیر شد! و مطب او هم تعطیل گردید. اما در ان سو یک چشم آبی مورنگی!گفت: مواد ضد عفونی به خودتان تزریق کنید، تا از کرونا در امان باشید. خودش هم تزریق نکرد تا ثابت کند، بعد هم گفت من شوخی کردم! با اینکه باعث مرگ تعداد زیادی هم شد، ولی نه تنها او را دستگیر نکردند، بلکه هنوز هم در شغل خودش ب
امروز لیلا به دیدنم آمد. با یک پسر جوان که شاید ۲۴ یا ۲۵ سال سن داشت ، با شیشه آبی که در دست داشت سنگ قبر را شست و لیلا آرام کنار قبر نشست چشمهایش کم نور و بی تفاوت به سنگ خیره بود . به نظرم آن پسر جوان مجتبی بود ، از وقتی که ۵ یا نمی دانم شاید ۶ سال سن داشت ، ندیدمش جوان رو به لیلا کرد و گفت : این قبر دایی محموده . لیلا همچنان ساکت و خیره بود ، پسر جوان فاتحه ای خواند . اشک هایش بی اراده بر سنگ قبر می چکید مطمئن شدم که او خود مجتبی است ، چقدر بزرگ شده !
امروز فایل پی‌دی‌اف ۱۸ صفخه‌ای با عنوان«خاطرات نجف دریابندری از مرتضی کیوان» را خواندم، دوستی که از احوالاتم خبر دارد، آن را برایم فرستاده بود، نوشته بود: «شاید برایت جالب باشد»، از او تشکر کرده بودم و پیشاپیش گفته بودم همینطور خواهد بود و همین طور بود.
نمی‌دانم این ۱۸ صفحه را از چه کتاب یا مجله‌ای جدا کرده بودند، ولی بالای صفحات زوج نوشته شده بود «نجف دریابندری» و بالای صفحات فرد تا یک جایی نوشته بود «یک گفتگو» و از آنجا به بعد نوشته بو
مد و زیبایی فقط برای افزایش اعتماد به نفس و زیباتر نشان دادن ظاهر ما نیست بلکه گاهی کمک می کند تا بدون هیچ دشواری فقط با استفاده از چند ترفند ساده مد، چند سالی جوان تر به نظر برسیم. شما هم دوست دارید جوان تر به نظر برسید؟! در این مطلب سایت خانومانه به شما ترفندهایی را می آموزیم که بدون جراحی زیبایی یا بوتاکس به این آرزو دست پیدا کنید و جوان تر شوید.
 

ادامه مطلب
چند روزی‌ست باید گوشه ای بنشینم، اخم پیشانی ام را پررنگ کنم و خیره به نقطه ای نامعلوم، در فکر فرو روم تا به خاطر آورم اگر همه چیز این‌گونه نمیشد، دلم میخواست چه شود.
دلم میخواست کجا باشم.
نخ چندمِ کنت را کجای جهان خاموش کنم یا دستم را با مهر روی جلد کدام کتاب بکشم.
بعد اخم هایم را بیشتر در هم کنم و به خاطر بیاورم روزی دلم میخواست ادبیات بخوانم. آخر میدانی؛ واژه‌های مسحور کننده‌ی مولوی تنها چیزی بودند که هیچوقت از آنها خسته نمی‌شدم.
اشک‌های
دانلود سریال صد فصل سه با دوبله فارسی
سال ساخت : 2014 
فصل ها : 3 قسمت ها : 16
دانلود سریال The 100 فصل 3
 زمانی که پایگاه هسته ای آرماگدون تمدن انسانی روی زمین را از بین برد؛ تنها بازماندگان کسانی بودند که در ایستگاه های فضایی مدار زمین مستقر بودند. 3 نسل بعد، 4هزار بازمانده با کمبود منابع مواجه شدند. آنها که برای حفظ بقای آینده ی بشریت ناامیدانه به دنبال راه حل بودند تصمیم گرفتند 100 جوان زندانی را به زمین بفرستند تا قابل سکونت بودن آن را بررسی کنند. ا
 
زن جوان وقتی پس از ماهها آزار واذیت توسط جن ها ناچارشد تن به خواسته های آنها بدهد و با چشمانی اشکبار در دادگاه کرج حاضر شد. این زن و شوهر جوان پس از چند سال زندگی برای اینکه زن جوان از شکنجه ها و آزار و اذیت جن ها نجات یابد طلاق گرفت . 
ادامه مطلب
آن‌گاه که از دست کسی کاری ساخته‌ نیست و دارند تو را به جهنم می‌برند، نوشتن، عروج به بهشتی خود ساخته است. به یک باره از به صلیب کشیده شدن رهایی پیدا می‌کنی و پسر خدا که هیچ، خود خدا می‌شوی. دیگر مهم نیست پسر باشی و تا هجده سالگی برای حکم اعدام به جرم قتل عمد امانت داده باشند و یا دختر باشی و تا هجده سالگی برای حکم ازدواج به جرم تولد غیر‌عمد همان امان را هم نداده باشند. برگ‌های سفید نه هم‌چون کفن به روی تو بلکه هم‌چون برف به زیر ردپایی از قلم
حمیدرضا باقری‌درمنی به جرم افساد فی‌الارض از طریق ایجاد شبکه‌ای پیچیده و گسترده به اعدام محکوم و صبح دیروز اعدام شد، باقری درمنی سومین دانه درشت اقتصادی است که در دور جدید برخورد با مفسدان، دیروز اعدام شده است، نگاهی به اخبار و گزارشات منتشر شده در رسانه‌ها نشان‌دهنده چتر یک جریان سیاسی بر روی سر مفسدان اقتصادی است که همواره از این مفسدین با بهانه‌های گوناگون دفاع و حمایت می‌کند.

ادامه مطلب
نظافت منزل توسط خانم جوان
 چرا نظافت منزل توسط خانم جوان ؟
نظافت منزل توسط خانم جوان  خواهان بسیاری دارد زیرا اکثر کسانی که در نظافت منزل خود وسواس دارند تقاضای کارگر خانم جهت  نظافت منزل می‌کنند چون نظافتچی خانم نسبت به نظافتچی آقا به جزئیات و ریزه کاری‌های نظافت خیلی بیشتر توجه می کند. شما هم به دنبال نظافت منزل توسط خانم جوان هستید؟
 
ما در مجموعه خدمت از ما با داشتن تیمی حرفه‌ای از نظافتچی خانم جوان برای انجام نظافت منزل توسط خانم در
واقعا مهم نبود که ما چه انتظاری از زندگی داشتیم بلکه مهم این بود که زندگی چه انتظاری از ما داشت .او اختیاری بر میزان رنجی که می کشید نداشت و نمی دانست چه زمانی از اتاق های گاز اعدام اسرا سر در بیاورد یا جسدش کنار جاده رها شود اما واکنش درونی ای که به این رنج ها نشان می داد در اختیار خودش بود 
انقلاب پوچی‌ها
قضیه انقلاب فرق کردهدف گم شده در جایی پَرتمردم نمی‌خواهند این تغییر راعاملانشان میشوند از جامعه طرد
×××
صدای صفوف دعا نیستهمه به دار مجازات آویخته شده‌اندهمه به جرم مشترک آن بالابه مُشتی احمقِ رجز‌خوان تبدیل شده‌اند
×××
گویند: خدااا به داد ما خواهد رسیداو عادل بی بَدیل جهان ما‌ستاگر او عادل است حکم شما میشود اعداماما قبلش نثارِ صورتشان پاست
×××
بمانید و دعا کنید که ناجی برگرددقصد ما اغتشاش و شورش نیستاگر شما داشتید حق
 
[روز تاسوعا که دستگیر شدم] مرا به پاسگاه پلییس بردند و این نخستین تجربه من از دستگاه تحقیقات پلیسی بود. تا پیش از آن روز، من درون پاسگاه پلیس را اصلا ندیده بودم. مرا نزد افسر جوانی با درجه ستوانی بردند. او با لحنی تند و با رگ های گردنِ برآمده، به سرزنش و توبیخ من پرداخت. با آرامش به او پاسخ دادم: تو کاری بیش از اعدام من نمی توانی انجام دهی. صلاحیت اعدام مرا هم نداری. آنچه در قدرت و اختیارات تو است، کمتر از اعدام کردن است؛ پس هر کاری می خواهی بکن؛
گاز گرفتگی 5 مرد اصفهانی در حال کندن چاه فاضلاب
خبرگزاری صدا و سیما: سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اصفهان گفت:در این حادثه که دیشب رخ داد پنج مرد جوان و میانسال که در حال کندن چاه فاضلاب بودند دچار گاز گرفتگی شدند. 
فرهاد کاوه آهنگران افزود:با توجه به بعد مسافت و خارج از محدوده بودن محل حادثه و تلاش های فراوان اکیپ نجات آتش نشانی هر پنج نفر مصدوم حادثه بنا بر اعلام اورژانس فوت کرده بودند. 
وی گفت:با توجه به وضع صحنه حادثه و تج
بالاخره اتوبوس براه افتاد و خودم را به دست زمان سپردم. اعتراف میکنم از همان دقایق اولیه حالم حسابی دگرگون شد, یا به بیانی دیگر عصبانیت وجودم را فرا گرفت. دست هر کس تسبیحی بود و مثلا مشغول ذکر . این حالت وقتی بیشتر آزارم میداد که مسبحین مردان جوانی بودند که سفت به زن های جوان ترشان چسبیده بودند و سرشان در لاک خودشان بود و انگاری در این دنیا نبودند. دختران و پسران مجرد هم با موبایل هایشان مداحی و روضه گذاشته بودند و  اصوات مثل گرز آتشین بر فرق سر
رسول اکرم صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله به هر کس برخورد مى ‏نمودند، از بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر، سلام مى‏ کردند و اگر به جایى حتى براى خوردن خرمایى خشک دعوت مى‏ شدند، آن را کوچک نمى‏ شمردند. زندگیشان کم هزینه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بى آن‏که بخندند، همیشه متبسم بودند، بى‏ آن‏که اخمو باشند، محزون بودند، بى‏ آن‏که از خود ذلّتى نشان دهند، متواضع بودند، مى ‏بخشیدند ولى اسراف نمى ‏نمودند، دل نازک و نسبت به تمام مسلمانان
هویت عکاس تصویر «تسلیم پسر یهودی» و مردمی که در آن دیده می‌شوند، هرگز فاش نشد. ولی پسر بچه یهودی که در عکس می‌بینیم به نمادی از شش میلیون یهودی که در جنگ جهان دوم توسط نازی‌ها کشته شدند تبدیل شد. این تصویر در سال ۱۹۴۲ در ورشو (پایتخت کشور لهستان) به ثبت رسیده است.
پسربچه وحشت‌زده که در مرکز توجه این تصویر قرار دارد و دستان خود را به نشانه تسلیم بالا گرفته، یکی از تقریباً نیم میلیون یهودی بود که از محله یهودی‌نشین شهر ورشو جمع‌آوری و به محلی
هویت عکاس تصویر «تسلیم پسر یهودی» و مردمی که در آن دیده می‌شوند، هرگز فاش نشد. ولی پسر بچه یهودی که در عکس می‌بینیم به نمادی از شش میلیون یهودی که در جنگ جهان دوم توسط نازی‌ها کشته شدند تبدیل شد. این تصویر در سال ۱۹۴۲ در ورشو (پایتخت کشور لهستان) به ثبت رسیده است.
پسربچه وحشت‌زده که در مرکز توجه این تصویر قرار دارد و دستان خود را به نشانه تسلیم بالا گرفته، یکی از تقریباً نیم میلیون یهودی بود که از محله یهودی‌نشین شهر ورشو جمع‌آوری و به محلی
شب بود و تاریکی به دریا هم رسیده بود و فقط نور کم جان بی‌رمقی از چرا‌غ‌های خسته‌ی پارک روی ساحل افتاده بود، آنطرف‌تر دو دختر جوان نشسته بودند، یکی سیگار‌ می‌کشید و هر دو به دریا خیره شده بودند، آن‌طرف‌تر از آن‌ها مردی سیه‌پوش به ستونی تکیه داده بود و گویا از زمین و زمان جدا شده بود و نگاهش چیزی در دریا جستجو می‌کرد، ساحل به فاصله‌های نامساوی میزبان گروه‌های مختلف انسان‌هایی بود که وجه اشتراک همه‌شان دریا بود، دریای خلیج فارس در ای
جروزالم پست از نخستین رژه همجنسبازان در سراسر اسرائیل با حضور حدود
سه هزار جوان ساکن سرزمین‌های اشغالی خبر داد. این افراد که اغلب جوانان زیر 21 سال
بودند در حالی برگزار شد که پلیس رژیم اسرائیل هفت تن را به اتهام تلاش برای حمله به
این افراد بازداشت کرد. پیش‌تر صدها تن در مخالفت با این مراسم در محل برگزاری آن
تجمع کرده بودند.

این مراسم در حالی از سوی رژیم اسرائیل برگزار میشود که این رژیم خود
را تنها دولت یهودی جهان می‌نامد.
روز جهانی کار و کارگر








اول ماه می در تقویم میلادی مصادف با روز جهانی کار و کارگر است
 
اولین
روز از ماه "می" هر سال در تقویم میلادی که در تقویم هجری شمسی معمولاً با
روزهای 11 یا 12 اردیبهشت ماه مصادف می شود ، روز جهانی کار و کارگر نام
دارد.
کارگران بازوان حرکت هر جامعه‌ای به سوی
رشد، تعالی و شکوفایی هستند بی شک همه پیشرفت‌های حاصل در مسیر زندگی نشات
گرفته از رشد و پویایی فکر و گسترش اندیشه‌ورزی است و در هر جامعه‌ای که از
فرصت اندیشه و ب
یاسا در مغولی به معنای حکم و فرمان و نیز مجازات و تنبیه است . در متون منثور تاریخی عهد مغول و تیموری ، ترکیبات اسمی و فعلی و وصفی آن فراوان دیده می‌شود که از آن‌جمله می‌توان به : یاسانامه ، به یاسا رسیدن ، یاسا فرمودن ، یاسا نوشتن و ... اشاره کرد که بسیاری از این گروهِ واژگانی از نظر معنا و مفهوم با یکدیگر نزدیک و مترادف هستند اما ترکیبات آنها با تنوع و تکثر بکار رفته است .
از ماندگارترین ترکیبات یاسا "به یاسا رسیدن" به معنی اعدام شدن است . قانون
 سفیر انگلیس در دهلی از مسیری در حال گذر بود که یک جوان هندی، لگدی به گاوی میزند "گاوی که در هندوستان مقدس است"!
فرماندار انگلیسی پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو را میبوسد و تعظیم می کند!
بقیه مردم حاضر که می بینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم می شمارد در جلوی گاو سجده میکنند و آن جوان را به شدت مجازات می کنند. همراه فرماندار با تعجب می پرسد؛
چرا این کار را کردید؟!
فرماندار می گوید؛
لگد این جوان آگاه می رفت که فرهنگ هندوستان را هزار سال جلو بین
بوسیله گزارش همشهری آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، کارمندان یک شبکه تلویزیونی در برزیلدر جریان پخش زنده اخبار تو ظهر صحنه مبتلا آب بازی بودند. هنگامی که صندوق برزیلی مبتلا اجرای اخبار ورزشی بود درون تعاقب عریضی موافقت عجیبی رخساره داد و بینندگان را شوکه کرد. دو نفر از کارکنان عاری اینکه بیدار پخش زنده شوند در دنبال صحنه مشغول  آب ورزش بودند و تصاویر آن ها درون حال پخش بود. جالب اینجاست که هیچکس از عوامل پشت صحنه وارد آستان این دو
‍♂ نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود
پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار رافردا اعدام کنید 
نجار آن شب نتوانست بخوابد ...
همسر نجار گفت :                             مانند هر شب بخواب ...    پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار "
کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید ...
صبح صدای پای سربازان را شنید...چهره اش دگرگون شد و با نا امیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که د
قاضی حکم رو اعلام کرد: اعدام !!!!حضار اعتراض میکردن! اما دخترک که سرتا پا پر از ترس و لرز شده بود نمیتونست حرفی بزنه و حتی صدای دیگرانم نمیشنید!دخترک رو دستبند به دست بردن! داشت گریه میکرد! نمیخواست که شوهرشو بکشه اما ...هر شب کابوس میدید تا اینکه ...مسئول بند: بیا بیرون کتی! وقتشه!ترسی که وجود دخترک رو گرفته بود پاهاشو قفل کرده بود!جائی رو نمیدید! افکارش پر بود از صداهای مختلف!چشماشو باز کرد. دید که روی سکو ایستاده.قاضی: حرفی نداری اما دخترک حرفی ند
بیانیه گام دوم، یک ترسیم کلی از گذشته و حال و آینده انقلاب است. 4نقطه اصلی در بیانیه: «عظمت حادثه انقلاب و ماندگاری آن»، «عظمت راه طی شده و کارکرد انقلاب تا امروز»، «چشم انداز پیش روی انقلاب» و «عظمت نقش نیروی جوان متعهد» است/ ما یک حرکت عمومی لازم داریم برای رسیدن به چشم انداز. این حرکت طبعاً با محوریت جوان متعهد انجام میشود. جوان هم لزوماً 22 و 25 ساله نیست. 35ساله و 40ساله ها هم جوانند و میتوانند در نظام مدیریت کشور، تحول عظیم ایجاد کنند.
بسم الله 
احساسات قلبی عمیق مان، آن عواطفی که از کنه وجودمان ریشه گرفته بودند و بالیده بودند، با خودشان جزئی از وجودمان را از عمق به سطح آورده بودند . بخشی از خودمان که ناشناخته بود برایمان هویدا شده بود . جزئی ناب و جوان ، سرزنده و بانشاط ، سوزان و پرحرارت. خود زندگی. انگار کن نزدیک ترین حالت به بعدی از حیات که فراموشش کرده بودیم ناگهان زنده شده بود . نزدیک ترین حالت ممکن به خودمان و عالم . 
چه می شود حالا اگر این درخت بالنده قطع شود ، این آتش سو
دخترزیبای‌چوپان چوپانى دختر زیبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که باید صنعت و حرفه‌اى یاد بگیرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى یاد گرفت. بعد دختر زن او شد. بعد از چند روز دختر و پسر رفتند گردش کنند. سر راه‌شان به قهوه‌خانه‌اى رسیدند، رفتند آنجا غذا بخورند. جلوى در قهوه‌خانه یک فرش انداخته بودند، پسر و دختر تا پایشان را روى فرش گذاشتند افتادند توى یک زیرزمین. نگاه کردند دیدند گوش تا گوش
روزهایی بوده که جوان نبودم و جوانی نکردم! روزهایی که حسرت اتلافش هنوز هم به دلم مونده! اما روزهایی بوده که جوونی کردم و این دقیقا همون موقع‌هایی بوده که خودِخودم بودم! یه نگاه به دور و برتون بندازید ببینید با کیا باشید جوونی می‌کنید با همونا خودتونید نه بدلِ یه شخصِ فرضیِ در ذهن دیگری!
بیاین اگه قرار بود زندگی هر روزمون رو در یکی از کانالهای تلویزیون نشون بدن، اونی نباشیم که با دیدن دو روز کسل‌کننده از زندگیش بگن اَه اینکه تکرار دیروزه بزن
برخلاف چند سال قبل که اکثر مراجعین دفترخانه برای تنظیم وکالت طلاق جوان ها بودند این روزها غالب افراد میانسال هستند.به نظرم بلاخره جوانان با درایت , خودشان مشکل طلاق را حل کردند یعنی فهمیدند مشکل طلاق ازدواجه و برای حل کردن مشکل باید ازدواج نکنند.
عشق جوان به دختر پادشاهجوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت...مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت،به او گفت:پادشاه اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد آمد!!جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او
که پادشاه را مجذوب خود کرده بودپادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار رافردا اعدام کنیدنجار آن شب نتوانست بخوابد .همسر نجار گفت :مانند هر شب بخواب .پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید .صبح صدای پای سربازان را شنید.چهره اش دگرگون شد و با نا امیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دریغا باورت کردم .با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سرب
دیروز قسمت شد بریم دیدار خانواده شهید مدافع حرم، مصطفی صدرزاده. یا همون سید ابراهیم.
رفتیم خونه پدری ایشون. پدرشون بودند. مادرشان هم بودند ولی از آشپزخونه بیرون نیامدند. یعنی جلوی آشپزخونشون یک پارچه زده بودند و فقط پذیرایی رو میداند به نوه شون که بیاره. صوت دیدار رو گرفتیم. میذارم بعدا.
وکیل مواد مخدر
به علت اهمیت موضوع خرید و فروش و حمل مواد مخدر دادگاه ویژه ای به نام دادگاه انقلاب و وکیل مواد مخدر به پرونده‌های مواد مخدر رسیدگی می‌کند.
اختصاص دادگاه ویژه برای مواد مخدر به تنهایی بیانگر اهمیت و حساسیت پرونده‌های مواد مخدر می‌باشد،طبق قانون، مجازات کسانی که به امر خرید، فروش، تولید و حمل مواد مخدر اشتغال دارند.
حبس‌های طولانی مدت و یا اعدام است ،ایران از معدود کشورهایی است که برای مجرمان مواد مخدر مجازات اعدام صادر می
زندگى شده بود تیک تاک ساعت تا سکوت رو بشکنه.تا خواسته یا ناخواسته غرقم کنه توى خاطرات..ى تویى ک تمام گذشته منو پر کرده بودى..نمیدونم دست خودت بود یا نه اما خوب میدونستم ک من تنها مجرم این داستان،شناخته شده بودم.خوب میدونستم حلقه دار رو تو انداخته بودى گردنم تا هر ثانیه یادم بیارى که هیچوقت دوستم نداشتى. امضا:سال ها قبل؛دوشنبه اى ک هیچگاه یادم نمیرود...!
[ The Originals ]Jackson Kenner: Klaus, if you want to fight me, come on.Klaus Mikaelson: You mistake my intentions. I haven't come here to fight you. Not at all. This is to be an execution. Tell me, how exactly would you like to die?
 
[ اصیل‌ها ]جکسون کنر: کلاوس، میخوای با من مبارزه کنی؟ زود باش.کلاوس مایکلسون: تو قصد منو اشتباه متوجه شدی. من نیومدم با تو مبارزه کنم. به هیچ وجه! این قراره یه اعدام باشه. به من بگو، دوس دارس دقیقا چطور بمیری؟
 
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردا
کانال ما در سروش
عشق جوان به دختر پادشاهجوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت...مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت،به او گفت:پادشاه اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد آمد!!جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و
در برنامه خندوانه 11 خرداد چه گذشتبرنامه خندوانه با اجرای رامبد جوان شب گذشته 11 خرداد 1397 ساعت 23 روی آنتن شبکه نسیم رفت. رامبد جوان شبی متفاوت و شلوغ را در خندوانه سپری کرد. ارژنگ امیرفضلی که چند شبی است در خندوانه حضور دارد شب گذشته نیز مهمان این برنامه بود و رامبد جوان را در اجرا همراهی میکرد. بهزاد قدیانلو و محمد معتضدی که با عنوان گروه صدا سیما در بخش خنداننده شو حضور داشتند در این برنامه از خندوانه اجرای متفاوتی را به نمایش گذاشتند.
ادامه
به نام خدای شاعرها
♨️ گزارشی خودمانی از دوساعت تنفس در کارگاه نقد شعر
"خوشا به حال شماها که شاعری بلدید"
صفاری نیامد.‌ و چقدر بد است که گاهی به یُمن تلگرام!!!! فقط یک آیدی از دوست شاعرت داری که به درد تماس گرفتن نمیخورَد. صفاری نیامد و من امروز گم شدم. اما نه در خیابان و نه در حوزه هنری. گم شدم در واژه، در کلمه، در احساس، گم شدم درخیال، در ذوق، در دفترشعر. دختران همه جوان بودند و
ادامه مطلب
۹۸.۰۷.۱۸اتوبوس جلوی یک حسینیه ایستاد و مسئول گروه گفت سریع نماز را بخوانید و بیایید چون معلوم نیست چه وقتی به نجف برسیم. همه سریع وضو گرفتند و به نماز ایستادند. وقتی نماز دوم هم تمام شد چند برادر عراقی آمدند و تعارف کردند. سر سفره ی شامی که تدارک دیده بودند. مسئول گروه گفت اگر دعوتشان را رد کنیم خوب نیست ...بدون سر و صدا و شلوغ بازی پذیرایی کردند و هر کس هر چه میخواست برایش فراهم میکردند.یاد شب تاسوعا افتادم و هیئتی که رفته بودم. جوانی با یک کیف ک
داستانی که شیوه چگونه کار کردن قانون جذب و جهان هستی را به شما نشان می دهد
 
 
راهزنی در مسافرخانه ای غذا میخورد که زنبوری آمد و دور لیوان نوشیدنی اش چرخ زد. راهزن با حرکت سریع دستش زنبور را روی میز پرت کرد، بعد خواست با مشت روی حشره بکوبد و لهش کند، اما ناگهان تغییر عقیده داد. فکر کرد که موجودات زنده زیادی را این چنین به نیستی کشانده است، پس این زنبور بیچاره می تواند راهش را بگیرد و برود. زنبور فهمید که آن دور و بر جای امنی نیست، و به هر زحمتی بو
در اردوی نادرشاه افشار، چون سراپرده ها و خیام برپای می کردند، جوانی در چادر مستراح، چون مکان تخلیه را بکند از خستگی و ماندگی بخفت. چون بیدار شد، شب در رسیده و نادرشاه در سراپرده اندرون جای کرده، و اطراف را پاسبانان فرا گرفتند.
بر جان خود نومید و سخت پریشان ماند. در این حال «خاتونِ سرای» [یعنی زن نادر] به قضای حاجت بیامد. چراغی نیز به دست جاریه[یعنی خدمتکار] با وی بود. جوان یکباره چشم از جان بپوشید، چون خاتون بیامد و جامه تخفیف داد، جوان دامنش ب
 
دو ماه پس از شروع جنگ، ابراهیم به مرخصی آمد. با دوستان به دیدن او رفتیم. در آن دیدار ابراهیم از خاطرات و اتفاقات جنگ صحبت می کرد، اما از خودش چیزی نمی گفت. تا اینکه صحبت از نماز و عبادت رزمندگان شد.
یک دفعه ابراهیم خندید و گفت: در منطقه المهدی در همان روزهای اول، پنج جوان به گروه ما ملحق شدند. آنها از یک روستا با هم به جبهه آمده بودند. چند روزی گذشت دیدم این ها اهل نماز نیستند. تا اینکه یک روز با آنها صحبت کردم. بندگان خدا آدم های خیلی ساده ای بود
 امشب عروسی پیمان، پسر بزرگ داداش ایرج است.
به اش گفتم باورم نمی شود دارد عروسی می کند. گفتم تولدش خیلی خوب یادم هست که در بهمن ماه بود...
 خه نه بندان (حنابندان) را خانواده ی عروس که از اقوام نزدیک اند، دو شب پیش در شهرستان گرفته بودند؛ البته که آن جا حال و هوای خودش را دارد.
 دیروز عصر چند ساعت با یوسف و عادل مشغول تزئین بودیم. بعد از شام منزل داداش هوشنگ بزن و برقص راه افتاد که چیزی نزدیک به ۳ ساعت یکبند ادامه داشت!
 صدای باندها هیراد را اذیت می
امروزه در سراسر دنیا روش های زیادی برای به تاخیر انداختن روند پیری پوست اراده شده است. می توان گفت یکی از دغدغه های اصلی افراد در دنیای امروزه جوان سازی پوست و شاداب نگه داشتن آن می باشد. همچنین پزشکان و متخصصان هر روزه به دنبال روش های مختلف جوان سازی پوست هستند تا موثر ترین راه را برای جوانی پوست شما به ارمغان بیاورند.
ادامه مطلب
نام فارسی : در مسیر آتش
 زبان : فارسی + زبان اصلی
صوت دوبله بصورت جداگانه
سال تولید : ۲۰۱۲
 محصول کشور : هند
ژانر : اکشن | جنایی | درام
کیفیت : BluRay 1080p – ۷۲۰p
کارگردان :Karan Malhotra
ستارگان : Hrithik Roshan, Sanjay Dutt, Rishi Kapoor
خلاصه فیلم  :پدر یک پسر جوان در مقابل چشمان اون بی گناه اعدام می شود و بعد از ۱۵ سال اون برای انتقام به خانه برگشته است…
ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها